مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

هیچی ارزش شکوندن دلت رو نداشت

 

 

 

امشب شب خوبی بود...هم تو به من کمک کردی هم من...  

 

 

اما من خرابش کردم..... 

 

 

هم دلم شکست هم دلت رو شکوندم.... 

 

 

خدا ببخشه منو که امشب آزارت دادم.... 

 

 

نمیخواستم اینجوری بشه...نمیخواستم اون حرفا رو بزنم...نمیخواستم دوباره گریه کنم... 

 

 

ببخش منو عزیز دلم...هیچی ارزش شکوندن دلت رو نداشت 

 

 

مدی کی میخوای بزرگ شی؟...امشب باعث شدی خوابالو بدجور ناراحت شه..واسه خودش  

 

 

آرزوی مرگ کنه...خدا از عمر من کم کنه بده به خوابالو...من زندگی بدون خوابالو رو نمیخوام.... 

 

 

 منو ببخش خوابالوی من...دوست دارم... 

 

 

قول میدم یه روز بزرگ شم... 

 

 

چه دعایی کنمت بهتر از این: «خنده‌هات از تهِ دل، گریه‌هات از 

 سرِ شوق»

نظرات 10 + ارسال نظر
پرنده شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:26 ق.ظ

پست زیبایی بود .... بیشتر میامو میخونمت عزیزم

مرسی عزیز که سر زدی

تبسم شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:27 ق.ظ

اگه یکی مث من واسه بار اول بیاد پیشت از کجا باید بشناسدت؟
یکمی از خودت بگو.
خوشحالم که باهات آشنا شدم

مرسی خانمی...چشم حتما

shahrastani.blogsky شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:10 ب.ظ http://shahrastani.blogsky.com

با سپاس از نظر شما در بلاگ بنده
من با انکه در شهر کرمان زندگی می کنم اما حاضرم تو این جنبش جانم را نیز بگذارم.چون همه ی اعضای واقعی این جنبش از انسانهای با فکر و فهمیده ای هستند که هیچ چشم داشتی به دنیا ندارند.خود من هم چندین بار در خطر بازداشت قرار گرفته ام.بخصوص در روز های اول پس از انتخابات
و شدیدا هم با سازش و سکوت مخالفم و دوست داشتم همه جرات اقای کروبی را داشتند از جمله اقای هاشمی و رضایی.
اما به نظر من موضع حقیقی اقای هاشمی همانی بود که در خطبه هایش اعلام کرد اما وقتی اقای هاشمی می بیند که این گروه به فکر حل مساله نیستند و دلشان نمی خواهد مردم را همراه نظام حفظ کنند.انها را به حال خود رها کرده تا بزودی سزای کار خود را ببینند.سرنوشتی همانند تمام حکومت های ظلم.
و در اخر کدام مطلب را شما می گویید دارای ابهام است.شاید اشتباه از من بوده و نیاز به اصلاح دارد

موافقم...میام و تو وبلاگت میگم ...خوشحالم که جوونای ما اینقدر میفهمند

فرناز یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.partopalaname.persianblog.ir

سلام مدی جونم
به من هم سر بزن خوشحال میشم
bbbbbbbbbbbbbbbooooooosssssssss

shahrestani یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ق.ظ http://shahrestani.blogsky.com

من بسیار به تبادل اطلاعات و گفت و گو علاقه دارم و ممنونم ازاینکه به نظر بنده توجه کردید

من این پست را گذاشتم که بگویم ما باید از رهبران خود در هر شرایطی دفاع کنیم
چون ما انها را از قبل شناختیم باید متوجه باشیم که انها هم ممکن است در شرایط بخصوصی صحبت هایی بکنند که مطابق میل ما نباشد و اگر بخواهیم سریع نتیجه گیری کنیم قطعا اشتباه کردیم.همانطور که می دانید سعید حجاریان پایه ریز تفکرات اصطلاح طلبان است و اگر شرایط مسائدی برای مباحثه با این بزرگوار فراهم شود در منطق کلام هیچ رقیبی ندارد.متاسفانه این گروهی که ما با انها سروکار داریم منطق حالیشان نمیشود و میخواهند همه چیز را با اسلحه حل کنند.
پس حجاریان خوب و سبزها هم باید شرایطش را درک کنند البته خیلی زوده که صحبت های نگفته حجاریان را تحلیل کنیم.
خوشحال میشم نظر شما را در این رابطه بدانم

رجا یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:33 ب.ظ http://mm3.blogsky.com

ممنون که سر زدی مدی خانم خواستی تبادل لینک کنیم

فرناز یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:38 ب.ظ http://www.nanazi88.blogfa.com

سلام عزیزم خوشبخت باشید همیشه ممنون که بهم سر میزنی و کمک میکنی
دوست دارم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
خوشبخت باشی گلم

وظیفه ی دوست همینه دیگه

shahrestani دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ب.ظ http://shahrestani.blogsky.com

من خودم را در جایگاهی نمی بینم که بخواهم نظرم رو تحمیل کنم اما موقعی به این عکس نگاه میکنم صحبت های ابطحی برایم قابل هضم می شود
http://shahrestani.blogsky.com/1388/07/06/post-18/
اقایان ابطحی و عطریانفر فر در جایی از صحبت های خود می گویند .تغییر موضع ما بدیل صحبتهای منطقی! با باز جویان بوده و در زندان فرصت فکر کردن درباره ی خطاهای گذشته خود داشتیم و از این به بعد بچه های خوبی می شیم.
سپس تجاوزگران این صحبت ها را برای از بین بردن وجهه این افراد در دل هوادارانشان در صدا و سیما پخش می کنند که بگویند انها در شرایطی کاملا عادی و دوستانه به این نتایج رسیده اند.
اما یک نکته ی اساسی:
اگر بحث شما این قدر منطقی بوده که چند روزه توانسته اید به اقایان ابطحی و عطریانفر ثابت کنید که گذشته شما پر از خطا بوده و تقلب در انتخابات توهمی بیش نبوده.چرا همین گفت و گو های منطقی را بصورت زنده و مستقیم از صدا و سیما پخش نمی کنید تا شاید این بحث منطقی شما! در دل گمراه مردم ! و قشر فهمیده ی کشور تاثیر گذارد.
شاید ما معنی بحث منطقی را نمی دانیم و شما منظورتان از بحث منطقی همان تجاوز و تهدید است.
جالبه عطریانفر در جواب اینکه از کجا مطمئن باشیم که شما تغییر موضع نمی دهید خدا را گواه گرفت
اگر کسی تیز باشد می فهمد منظور او این بود که خدا بر همه ی اعمال انسان ها ناظر است و اگر مساله ای از دید بینندگان مخفی بماند از دید خدا مخفی نمی ماند.

ایول...گرفتم نکته رو

سعید دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ق.ظ http://lion-king.blogsky.com

سلام.مدی دارم دیونه میشم.دارم به جایی میرسم که خودمو خلاص کنم که همه از دستم راحت شن

خیلی سخته...میفهمم...من و خوابالو هم 4 سال با همیم اما خونواده من مخالفت میکنن...واسه همینم کابوس جدایی از خوابالو دیوونم میکنه...الان کاملا میفهمم چی میکشی...خدا صبر بهت بده..اما اگه ایمان داری یه روز دوباره مال تو میشه...شک نکن...حتی اگه ازدواجم کرده باشم مطمعن باش یه روزی پیشت بر میگرده

سعید دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:55 ب.ظ http://lion-king.blogsky.com

خوش به حال همه.همه زن دارن یا دوست دختر دارن اما من هیچ کسو ندارم هیچکی.تنهای تنهام مدی.دارم دیونه میشم.منم آدمم.دلم از سنگ نیست.منم دلم میخواد با یکی باشم.این جرمه به نظرت؟خلاف قانونه؟یعنی کتاب خدا که همون قرآنه گفته نباید من با جنس مخالفم باشم.؟ها؟:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد