مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

گردش امروز من و سمانه

سلام دوستان گل گلاب... امیدوارم هرجا هستید خوب و خوش و سلامت باشید 

 

 امروز از صبح با سمان پیچوندیم رفتیم تهران... سمان که با امید قرار  

 

داشت...منم که رفتم یه سر به خوابالو بزنم...یه ناهاری در کنار خوابالو به رگ زدیم و  

چای و آبمیوه تا ساعت 4:30 شد و من به سرعت به سمت مترو دویدم... 

 

با هر زوری بود خودمو به آریا شهر رسوندم چون سمان دهن منو سرویس کرده بود که بدو  

 

 دیرم میشه...مامانم میکشتم و اینا... 

 

منم خودم رو کشتم و 5:10 صادقیه بودم بالاخره سمان رو یافتم اما در کنار امید(من تا حالا  

 

امید رو ندیده بودم) 

 

 سلام و علیک و احوالپرسی و معارفه 5 دقیقه بیشتر طول نکشید و سریع منو سمانه پریدیم تو  

 

واگن خانوما(از بس مردا هیزن چشمو چال آدمو میکنن...دور از جون شما آقایون) 

 

 امید هم تو واگن روبه رویی بود و با سمی از طریق موبایل حرف میزد و نگاش میکرد تا اینکه 

 

 ایران خودرو پیاده شد و ما به راه خود ادامه دادیدم تا کرج 

 

ته تهش هرکی رفت خونه خودش... هر هر هر 

 

 اومدم خونه دیدم به به...آش درست کردن اهل خونه(مامان و عمه)یه کاسه توپول زدم به  

بدن و احیا شدم Happy Dance 

 

 

سرم خیلی درد میکرد...یه عود روشن کردم تو اتاق خوب شدم(اینو واسه خوابالو  

 

نوشتم...داستان داره...خودش میدونه) 

  الانم چند صفحه از درس حفاظت(نظامی) رو خوندم که فردا نظامی قهوه ایم نکنه دوباره   

 

خلاصه امروز چون جیگرم رو دیدم بسیار خوشحالم 

 

 

دعا کنید کارای خوابالو جور بشه...وضعیت منم تو خونه بهبود پیدا کنه و خونوادم از خر شیطون 

 

 بیان پایین 

  

واسه من و خوابالو خیلی دعا کنیدا 

 

 Computerدیگه هرچی نوشتم بسه...باقیش بمونه بعدا 

 

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
. یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:02 ب.ظ http://yaup.blogsky.com/

از کلیات خاطره ی امروزتون و سمان بر مید که با تبادل لینک موافقید.

100%

داش آکـُـل یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:02 ب.ظ http://www.dashakol.blogsky.com/

سرررررررررررر!:دی
--------------------
منم امیدوارم کار همه درست شه! کار همه ی همه که نه! کار اونایی که تو کارشون عشق و علاقه نهفته ست!
-------------------
میدونستی قالب وبلاگ من و تو مثل هم هستن؟ البته در ابتدا! و خودم تغییرش دادم و الان شده این! باز هم توجه و دقت به کار ببندی میبینی آثاری از مدل اولیه اش بازتاب پیدا کرده توی مدل ثانویه اش!
همین

هرجوری باشه ما میپذیریم

داش آکـُـل یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ب.ظ

نام نیکی گر بماند زآدمی
بــِه کزو ماند سرای زر نگار...

لطف شماست.
همین

مرسی...لطف از خود شماست

Admin دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ق.ظ http://www.taranehrecords.sub.ir

سلام دوست عزیز من قبلا هم به وبلاگ شما اومدم
اما از اینکه وب شما رو لینک کنم معزورم!
شرمنده ولی وی جالبی دارید.
یک دفترچه خاطرات واقعی دارید
براتون آرزوی موفقیت میکنم.

مرسی...خوشحال شدم سر زدی...منتظر آهنگای قشنگتون هستم

ناری دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ق.ظ

دعات میکنم گلکم.تو هم دعوام کن عاشق کسیم که از من دوری میکنه فکر کنم با خوابالوت هم اسم باشن.

الهی تو هم به هرکی که دوستش داری برسی عزیزم

مجید دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ق.ظ http://fond.blogsky.com

سلام مدی خانوم خوبی... ایشالا که صرف ناهار و نوشیدن چای در جوار خوابالو خان حسابی بهت چسبید باشه و یه روز خوب و سپری کرده باشی ... من سعی میکنم بیشتر سر بزنم بهتون و از مطالب سایت بهر مند بشم... و در اخر انشالله که هرچه سریتر مشکلات زندگیت بازشه.. راستی از من میشنوی فردا یه بسته قرصه سر درد با خودت ببر ...موفق باشی....باااااااااای

مرسی سر میزنی...ممنون که وقت میزاری و خاطراتم رو میخونی...اتفاقا همیشه قرص تو کیفم هست..اما دارم به خوابالو حسودی میکنم تا کمتر قرص بخورم :-)))

ثنا دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:00 ق.ظ http://www.delkhane.blogsky.com

سلام عزیزم .. مرسی. منم لینکت می کنم .. من واستون خیلی دعا میکنم ..

مرسی..امیدوارم تو هم هرچی از خدا میخوای بهت بده

فرناز دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ب.ظ http://partopalaname.persianblog.ir

سلام مدی جونم
خوبی خانومی؟
مرسی که سر زدی
ایشالا که کارت درست میشه.من برات دعا میکنم.
من هم آپ کردم اگه بیا خوشحالم میکنی
bbbbbbbbbbbbooooooooooossssssssss

باشه فرناز جون...حتما میبینم

[ بدون نام ] دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:23 ب.ظ http://irankamran.blogsky.com

سلام
وبلاگ خیلی قشنگی دارین
موفق باشین و با تشکر از شما بخاطر بازدید از وبلاگم

خوشحال شدم...موفق باشید

شمیم دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:06 ب.ظ http://maheshamim.blogfa.com

من عود که روشن باشه بدتر سردرد میگیرم

آخه من عود دارویی میگیرم..از بوهای تند نباید استفاده کنی

رجا دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:56 ب.ظ http://mm3.blogsky.com

خیلی خشمظه بید

حالا چه مزه ای بود؟ :-)

سعید جمعه 24 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:16 ب.ظ http://lion-king.blogsky.com

سلام.یه نگاهی به وبلاگ بنداز.منتظر نظرت هستم.بابای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد