مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

همچنان دلم گرفته!!

 

 

خدا رو چه دیدی؟شاید با تو باشم 

شاید با نگاهت ازین غم رها شم 

خدا رو چه دیدی؟شاید غصه رد شد 

دلم راه و رسم این عشقو بلد شد  

 

هنوز بی قرارم به یاد نگاهت 

نشستم تو بارون بازم چشم به راهت 

 

  خدا رو چه دیدی؟ توشاید بمونی 

شاید غصه هامو تو چشمام بخونی 

خدا رو چه دیدی؟شاید دل سپردی 

شاید عشقمونو تو از یاد نبردی   

 

هنوز بی قرارم به یاد نگاهت 

نشستم تو بارون بازم چشم به راهت  

 

********* 

 

به خدا خسته شدم
  

میشود قلب مرا عفو کنید؟
 

و رهایم بکنید، 


تا تراویدن از پنجره را درک کنم!؟
 

تا دلم باز شود؟!
 

خسته ام درک کنید .
 

میروم زندگیم را بکنم، 


میروم مثل شما، 


پی احساس غریبم تا باز،
 

شاید عاشق بشوم!!

 

 

نظرات 22 + ارسال نظر
آدرینا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:24 ق.ظ http://adrina.blogsky.com/

سلام گل من...چی شده؟ نبینم دلتنگیتو دوس جونم.

تا حالا شده بعد چند سال بفهمی که اضافی بودی؟یه وصله ی ناجور؟

دختر اسمونی چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:55 ق.ظ http://TAAGAARG.BLOGSKY.COM

سلااااااااااااااام.
سلاااااااام
سلام عزززززززززززززیززززززززم.
چی شددددددددده؟؟؟؟؟؟؟
نگرااااانم.چرا دلت گرفته..از چی؟؟؟
می خوای با هم صحبت کنیم ؟؟؟
IDخودم رو برات میگذارم...
خیلی خوشحال میشم اگر بتونم کمکت کنم.
ولی همیشه بدون اگه برای رسیدن به یک چیزی سختی مکشی به نفعت هست...
چووووووووووووون حسسسسسسسساااااااااااااابی شیرینیه رسیدن بهش رو درک میکنی و حسابی قدرشو میدونی..
بگووووووووو مدی جونم..دلم هزااااااار راه دفت.
فعلا.
منتظرتم.
بای.

ممنون ازینکه اومدی...

فقط میتونم بگم خیلی داغونم...هیچوقت تو این 22 سال به این اندازه داغون نشده بودم

صبا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.har-anche-to-benami.blogfa.com

چی شده؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

از چه دلتنگ شدی؟

دل خوشی ها کم نیست

اتفاقا دلخوشی ها خیلی کمه

صبا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ق.ظ http://www.har-anche-to-benami.blogfa.com

اما کم شده

فرهاد چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:13 ق.ظ http://passerbyboy.wordpress.com

سلام
ای بابا! آخه این چه حسیه که پیدا کردی؟!
در ادامه ی خراب شدن اون تصویر ست؟!
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که هر چی که هست باید زودتر از این حس بیای بیرون
چون فقط داری خودتُ اذیت می کنی
ولی یه چیزی مشخصه! این حس برای آدمای ساده و دل پاک پیش میاد

حس وحشتناکیه..بدجور داره داغونم میکنه

شاید باورت نشه فرهاد من شادترین دختر کلاسمون بودم اما الان فقط به ظاهر لبخند میزنم...

خسته شدم از همه چی از همه جا بریدم از همه

بدجور این غم آزارم میده

نمیدونم حتی به پاکی خودمم شک دارم

سالی چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ق.ظ http://salijigmal.blogsky.com

دلم نمیخواد حرفای تکراری بهت بگم مدی جون
اینم که خدا بزرگه و ایشالا همه چی درست میشه رو هم خودت میدونی
فقط میخوام بهت بگم سعی کن از امتحانای خدا سر بلند بیرون بیای
فکر کن خدا میخواد تورو بسنجه و ببینه چیکاره ای؟
نمیخوای که جا بزنی؟تو قوی هستی....پس میتونی...
منتظرتم

سالی کم آوردم...دیگه دارم خسته میشم...از درجا زدن...از حرف خوردن...از تنهایی...از این زندگی...

میدونم خدا هست...دوست دارم با خدا ازینجا برم...نمیدونم کجا؟
اما هرجا غیر ازینجا
خستم واقعا خستم

بیدلِ با دل چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.sonnat.blogsky.com

سلام مدی جون. تو دیگه چت شده؟؟؟ نکنه تو هم بلایی که سر مریم و جوجوش اومد، سرت اومده؟؟؟
ما رو بی خبر نذار. نگرانتیم.

سلام بیدل...نمیدونم سر مریم و جوجوش چی اومده...اما میدونم غم های من شبیه غم هیچکس نیست...

دعا میکنم هیچ کس به این غم ها دچار نشه

ونوس چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:41 ق.ظ http://trytowrite.blogsky.com

خدا رو چه دیدی؟شاید غصه رد شد


دلم راه و رسم این عشقو بلد شد
پس خیلی غمگین نباش!

خدا احتمالا من رو با چیز دیگه اشتباه گرفته!

کیان چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ق.ظ http://www.javad1987.blogfa.com

سلام مدی جان ... خوبی؟ چرا حالت همیشه گرفته ...

امیدوارم همیشه باحال باشی.........

سلام کیان...نه خوب نیستم...نمیدونم

منم امیدوارم

سوته دلان چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ق.ظ http://caffedeltangi.blogfa.com


بازم سلام با مرام.. اما چون دلت بد جوری تنگه نمی گم چرا آپ کردی خبر ندادی.. خودمم حوصلهء اذیت کردنت رو ندارم... وصلهء ناجور؟؟؟؟

آره یه بار ... دقیقا جایی که مطمئن بودم جای منه این حس بهم دست داد...

اصلا بهتر شد خبر ندادی چون با این وضع داغونم حال تو رو هم بدتر می کنم...

اصلا بیخیالش... بچسب به خوشی های حال..

شاد باشی مدی خانم گل..

سلام سوته جان...

خبر دادم که!

حس بدیه!حس اضافی بودن...حس بی مصرف بودن...باعث آزار کسی بودن

چرا من به این دنیا اومدم

یخ پسر آقا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ق.ظ http://www.mahalleyeyakhi.blogsky.com

آری آری زندگی زیاست.
زندگی آتش گهی دیرنده پا برجاست.
گر بیفروزیش ,رقص شعله اش در هر کران پیداست.
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست.

چشماتو باز کن
به اطرافت نگاه کن
دیدتو گسترش بده
می بینی زندگی این چیزی نیست که تو داری توش زندگی می کنی
خیلی وسیع تره
برو سراغ هنر هایی که تا حالا نرفتی
سعی کن چیزای جدیدی تجربه کنی


رهایی نیابد کس از دست کس گرفتار را چاره صبر است و بس

وای نینی جان دارم میمیرم

اصلا اینایی که میگی تو مغزم نمیره دارم دیوونه میشم

از همه آدما خستم

یه جایی بگو که برم هیچ آدمی نباشه

کیان چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:32 ق.ظ http://javad1987.blogfa.com

مدی جان.... منظورت از چیه ...

متوجه نشدم...

یعنی ته غمگینی

کیان چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ق.ظ http://javad1987.blogfa.com

خدا نکنه .......

ok گرفتم ...

مرسی

داش آکل چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

دنیای غم‌انگیزِ نادرستی داریم
خیلی‌ها سهم‌شان را
در اشتباهِ یک باورِ ساده
از دست داده‌اند.
خیلی‌ها رفته‌اند رو به راهی دور
که نه دریچه‌ای چشم به راه وُ
نه دریایی که پیشِ رو!
وزیدن، وظیفه‌ی باد است
علاقه، عادتِ آدمی.
نباید از رسم روزگار دلگیر شد... اگر راهی هست که باید بری پس برو, حتی تنهایی! اگر هم احساس میکنی حتما همراهی باید همراهت باشه تا بری و اون همراهیت نمیکنه, چاره ای نیست جز اینکه خودتو کنار بکشی.

رخصت

از تنهایی هم به خدا خستم! از رفتن و منوندن هم خستم

فقط دوست دارم ازین دنیا برم

آدرینا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام مدی جونم.
مدی چی شده؟؟ خوابالو ام؟؟ تو رو خدا نگو که اونم آره.... مدی چرا دنیا این جوری شده؟؟

سلام آدی جون....نه خوابالو خوبه...اون همیشه خوبه...مشکل خوابالو نیست عزیزم...دنیا بد شده قبول دارم خیلی هم بد شده...من و خوابالو همدیگرو دوست داریم...این دیگرانن که نمیزارن ما زندگی کنیم

ثنا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:00 ب.ظ http://www.delkhane.blogsky.com

سلام .. تو دیگه چرا مدی جونم دلت گرفته ؟

نبینم غصه دار باشی هاااا

قربونت برم ثنای عزیز

دیگه غصه سراغ منم میاد دیگه...دست خود آدم که نیست!

باید سوخت و ساخت

‌‌‌BIG چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:05 ب.ظ

خسته نباشید.

ممنون اما میبینی که بدجور خستم

ثنا چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:31 ب.ظ http://www.delkhane.blogsky.com

مدی جونم بخند بروی دنیا تا دنیا بروت بخنده ...
خودت غصه هارو جارو کن از توی زندگی و دلت

هه هه هه..دنیا کجاش خنده داره؟ما که نفهمیدیم!

‌‌‌BIG چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:31 ب.ظ

اذیت نکن دیگه! آدمی که خسته س نباید هی بیاد بگه خسته م. زنگ بزن به خوابالو باهاش صحبت کن، به خودش هم بگو شارژ ایرانسل بخره برات.

چی میگه؟!کی شارژ ایرانسل خواست؟!

دختر اسمونی چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:08 ب.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام گلم..نمیدونم چی بگم.از خدا میخوااااااااااام که هر چه زودتر
به اراش برسی.
گلم امیدوارم مشکلت حل بشه..
نگرانتم ..
فعلا...

ممنون عزیزم...خیلی خوشحالم که دوستای خوبی مثل شما دارم که به فکر منن

حامد چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:43 ب.ظ http://httphttp://dakhmeh.blogsky.com

سلام
به قول یکی از دوستان(خودت) :
یه کاری حتما میشه کرد...تنها چیزی که چاره نداره مرگه.
پس غصه نخور !

سلام

ممنون...خیلی تکونم دادی...آره خودم اینو گفتم بهت یادمه...

hadi چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ق.ظ http://mhn-eshop.blogsky.com/

salam . . . chera khasteh hasti . . . pas ezdevaj kon ta rahat shi . . .movafagh bashi . . .

سلام...
جان؟
چشم منتظر اجازه شما بودم :-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد