مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

برگشتم اما همچنان داغونم

سلام دوستای گلم  

 

امیدوارم هرجا هستید خوب و خوش و سلامت باشید  

 

لا اقل از من بهتر باشید 

  

من از سفر برگشتم اما داغونتر و افسرده تر و.... 

  

بی خیال...نیومدم آپ کنم...اعصابش رو ندارم  

 

سر فرصت که یه کم بهتر شدم میام...هم آپ میکنم هم به همتون سر میزنم 

 

 

به دوستای گلی که زحمت کشیدند و برام کامنت گذاشتند 

 

 و دوستای دیگه که آپ کردن و فرصت نشد برم بخونم  

 

التماس دعا (البته با اعتقاد کمی که ازم مونده)

 

خدانگهدار

نظرات 28 + ارسال نظر
بیدل دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:55 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

سلام مدی. خوشحالم که برگشتی. ولی با افسردگیت ما رو هم افسرده میکنی آبجی. از صمیم قلب از خدا میخوام که مشکلت هر چه سریعتر حل بشه.

یه آشنا دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:56 ب.ظ

به قول خودت:

گاهی گمان نمیکنی ولی می شود ...

گاهی نمی شود که نمی شود..

گاهی هزار دور دعا بی اجابت است...

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود...

فرهاد سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:27 ق.ظ http://passerbyboy.wordpress.com

سلام مدی
امیدوارم هم حالت بهتر بشه و هم اون قضیه یکم ساده تر بشه برای حل کردنش
فقط یه چیزی میگم
اینکه سیاست داشته باش و با سیاست برو جلو
نزن یه دفعه کاسه کوزه ها رو نشکن و عصبانی بشی و یاعص شی خانوادت بیشتر روی حرفشون تاکید کنن

مریم سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:58 ق.ظ http://ghoghnoos69.blogfa.com

سلام مدی جونم
الهی من بمیرم که انقدر عذاب می کشی
به خدا خیلی ناراحت شدم
این چند وقتم که نبودم یه وقت فکر نکنی بی معرفت شدما نه به خدا مسافرت بودم
اون روز که گفتی خوابالو میخواد بیاد کلی دعا کردم واستون
اما عزیزم اصلا ناراحت نشو من مطمئنم خدا کمکت میکنه
با خدا هم قهر نکن
جوابتو با خوبی میده شرمندش میشی ها

نار سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ق.ظ http://emarat.blogsky.com/

سلام مدی من.خوبی؟؟؟عزیزم ما رفتیم بیمارستان برام کمپوت نگرفتیمدی اون چیزیو که میخوای بساز...نترس...ترس ازت همه چیزو میگیره...

اجادسا سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:56 ب.ظ http://ajadesa.blogsky.com

سلام خوشحالم که یرگشتی

خوبه که واست مونده امیدت به خدا باشه همه چی حل میشه
فقط امیدت رو از دست نده

شاد و سبز باشی التماس دعا

بیدل سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:42 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

نمیدونم چی بگم. چون من در جریان هیچی نیستم، نمیتونم بگم حق با توئه یا خانواده ولی میدونه که بابا و مامان هیچ وقت بد بچه رو نمیخوان. اگه میتونی با صحبت قانعشون کنی اینکارو بکن. اگه نمیتونی هم بهتره دنبال یه راه حل مسالمت آمیز باشی. ولی قبلش خوب فکر کن.

×× ریحان جوون ×× سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:50 ب.ظ http://reyhan-mehdi.blogsky.com

مدی هیچی نمیتونم بگم جز اینکه درکت میکنم
دلداریت نمیدم چون میدونم بی اثر هیچی جز خوابالو نمیتونه ارومت کنه
فقط بیخبرمون نذار

اسامه سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:30 ب.ظ http://islam110.blogskay.com

غمگین مباش: زیرا غم قلب را تنگ، جهره را گرفته و روح را خسته می کند، و آرزو بوسیله آن متلاشی می شود.

The GiRL سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ب.ظ http://www.lifeme.blogsky.com

سلام مدی جونمم .. ایشاالله همه چیز به خیر و خوشی حل میشه عزیزم ..

نتیجه تحقیق شوهر خالت چی شد ؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:09 ق.ظ

سلام
سلام مدی جون.
این حرفا چیه گلم...
تورو خدا خودتو ناراحت نکن..
میدونم..میدونم سخته..همه ی اینت لخی ها دارن شیرینیه وصالتونو بیشتر میکنن.
فدای تو.
دارم میام پیشت.

روژین چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 ق.ظ http://rozhins.blogfa.com/

سلام مدی جوونم
یروزی یه نفر من و بغل کرد و بهم گفت اینقدر گریه نکن
یروزی میرسه به این اشکات میخندی
انگار اون حرف تو ذهن من همیشه موند از اون متنفر شده بودم چوون هی سالها میگذشت و من غمگینتر میشدم و هیچوقت به اون اشکا نمیخندیدم...
اما باور نداشتم که بزرگترا هم یه روزی جای ما بودن عین ما....
این و سخت باور کنی شاید به زبون بگی تو راست میگی اما قلبمون و ذهنمون اونا رو باور نداره
خیلی سال گذشت خیلی زیاد من از سنم خیلی بزرگتر میزنم بخاطر همون اشکا
اما حالا بهشووون میخندم

ملکه خوشبختی چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ق.ظ http://www.na1368.blogfa.com

ســــــــــــــــلام ...

چـــــــــــــرا اینـــــــــــقدر نا امیــــــــــد ؟؟؟

هـــــــــــوم ؟؟؟ چـــــــــــرا ؟؟؟

عـــــــــزیزم یـــــــــو هم خوشــــــبختی ...

فقـــــــــط کافیــــــــــه که بخـــــوای ...

چـــــــون من خواستـــــم و تـــــــونستم ...

پس یـــــــو هم می تونی ...

آره می تـــــــــــونی ...

پستای قبلیم و برو بخــــــــون ... مــــــــــنم مثل یـــــــو افسرده بـــــودم ...

بــــــــــــه خدا جــــــونم راست می گــــــــــم ...

فقــــــــــــط خواســــــــــــتم همــــــــــین ...

کیان چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:02 ق.ظ http://javad1987.blogfa.com

سلا مدی جان خوش اومدی...

من الان هیچی نمی گم... امیدوارم زود تر سرحال بیای....

ثریا چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:32 ق.ظ http://arezoyam.blogsky.com

سلام عزیزم غم و غصه ها برای همه هست ولی هر کی یه جور میدونی خدا حتما بهترین راه حلو جلو راهت قرار میده ا اینکه با همسرم خوشبختم و تو زندگی خصوصی هیچ مشکلی ندارم ولی بنا به دلایلی یه روز بدونه فکر و استرس نبودم هیچوقت امیدتو از دست نده

محمد بهرامی چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.romancelove.blogsky.com

سلام مدی ممنون که به وبلاگم سر زدی
امیدوارم هرچه زودتر بهتر بشی و به امید روزی که همه بهت تبریک بگن گرفتن حقت را از خوابالو

شیرین چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ق.ظ http://lionqueen.blogsky.com

عزیزم روزای شادی ات هم میاد جوری که خودتم باور نمی کنی که باید شاد باشی یا غصه بخوری

ولی به هیچ وجه نا امید نشو چون اگه بشی همه چی رو می بازی و هیچ کسی ارزش اینو نداره که به خاطرش بخوای زندگی تو ببازی.

Maryam چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.sohagol.blogfa.com

سلام
اتفاقا من هم چند ساله دنبال یه دگرگونی خاص میگردم که شادی درونی نصیبم بشه
دعا کنید

مریم چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:05 ب.ظ http://raz-e-man.blogfa.com

سلام عزیزم...کاملا میفهمم که چی میگی....منم تا حدودی همینطورم...اما خودمو زدم به کوچه ی علی چپ....اگه بخوام به غمهام فکر کنم سر یه هفته دیوونه میشم...
سعی کن به خودت مسلط باشی...
( شاد بودن٬بزرگترین انتقامی ست که میتوان از روزگار گرفت)
بووووووووووووووووووووووووس بووووووووووووووووووووووووووس

Black13 چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ب.ظ

سلام مدی جون...
خوبی؟
خوشحالم که برگشتی....باورت میشه هر وقت یه جایی میری انگار اینترنت هیچ صفایی نداره؟ یه مدت خطم قطع بود...اما یه هفته ای که وصل شده اصلا حال و هوای آپ کردنو نداشتم...
می دونم که خیلی وقته نخندیدی... یادته اولین کامنتی که برات گذاشتم چی بود؟
یادته گفتم متن وبلاگت شاده اما احساسم بهم میگه خیلی غمگینی...؟
اینو گفتم که بدونی خودتو و شرایطتو درک میکنم،یا بهتر بگم: حست میکنم...
اما مدی جون..... اینقد ناامید نباش...بهت که گفتم.اکثر این دوستایی که میان و کامنت میذارن و نگرانت هستن و خود من روزهای خیلی بدتر از اینو هم تجربه کردیم...نمیخوام اندوهتو کوچیک یا ساده جلوه بدم.نه...اندوه تو خیلی بزرگه...
خیلی....
اما لطف خدا خیلی خیلی خیلی از اون بزرگتره...مطمئن باش....اگه به صلاح تو باشه حتی اگه یه ثانیه از عمرتون باقی مونده باشه به هم می رسین...
اینو بهت قول میدم....
و قول میدم یه روز دلتنگ همین دلتنگی امروزت میشی...
آخه...
عاشقی قشنگه....
مدی جون،آدمیزاد ممکنه زیر حرفش بزنه،اما خدا هیچوقت زیر قولش نمی زنه...
باهاش عهد کن...اگه سر حرفت بمونی اون هم هرچی بخوای بهت میده...شاید این تنها راه باشه...
نا امید نشو...ازش دور نشو...برو جلو....
برو و چیزی رو که میخوای ازش بگیر...اگه اصرارتو ببینه دست خالی برت نمی گردونه...
مواظب خودت باش...
.
.
.
..................................................................... ....Black

بیدل پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ق.ظ http://sonnat.blogsky.com

بلک راست میگه. ولی قلبا برات دعا میکنم که سریعا مشکلت حل بشه.

صبا پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:25 ب.ظ http://www.har-anche-to-benami.blogfa.com

سلام

مدی جونم بهتر شدی؟؟؟

حمید جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:15 ق.ظ http://axx.blogsky.com

سلام
چقدر تلخ نوشتی.البته حق میدم چون واقعا داره تلخ میگذره.عزیز این بلک ۱۳ هم که جانماز آب کشیده.یه چیزی هست که آدمایی مثل من خوب میدونن هر چی رو بخوای هر چقدر بدویی بهش نمیرسی مگه این که یه مایه ی خفن تو دست و بالت باشه.
بیخیال غمت سنگین تر شد عزیز امیدوارم سیگاری باشی چون این طور وقتا یه نخ خیلی جواب میده.
امیدوارم موفق بشی و هرچی که میخوای بهش برسی.
فعلا بای

Dj Amir Silence شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:50 ق.ظ http://www.09193054906.blogfa.com

سلام خانوم بی معرفت که یه سر به آدم نمی زنه.خوبی چه خبر؟تونستی سر بزن بای.

Maryam یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.sohagol.blogfa.com

سلام ودرود
موفقیت ازانتون

ثنا یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:56 ب.ظ

مدی جونمم نمیخوای بیای ؟

دلم واست یزره شده .. روزی سه چهار بار میام وبت

آمنه دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:06 ب.ظ

سلام مدی عزیزم
دلم واست تنگ شده اونم از نوع خیلی

به نظر من میشه اگه تو بخوای و اگه خوابالو تو رو بخواد پس تمام تلاشت واسه اینکه بشه نه واسه اینکه فراموش کنی عشق زیباترین هدیه است تمام سعی تو بکن

دلمون خیلی واست تنگ شده

آدرینا چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:35 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

سلام مدی جان ...والا من خودمم دنبال یه هم چین چیزی بودم اما متاسفانه قانونیش نیست...مگه اینکه بتونین از طریق معافیت پزشکی یه کاری بکنین...که اونم باز خیلی بعیده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد