مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

جدایی

بچه ها همه چیز تموم شد!  

 2 تا خونواده ها دست به دست هم دادن و ما رو از هم جدا کردن 

 

به همین سادگی 

 

 خداحافظ دوستان 

 

*************************** 

ضمنا دوستانی که پیام میدن میگن شما همدیگرو دوست نداشتید نجنگیدید بهتره به وبلاگ  

 

سالی مراجعه کنند و از ایشون آمار بگیرند که من ۴ سال چی کشیدم

نظرات 45 + ارسال نظر
جیران جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:14 ب.ظ http://roozgarema.blogsky.com/

واقعا متاسف شدم...

سالی جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ب.ظ http://salijigmal.blogsky.com

به هر دری زدی بسته بود
به هر کی رو انداختی قالت گذاشت
یه جاهایی خوشی بود اما ته تهش بازم غم بود
نه مدی...اینا دیگه قسمت نیست....ربطی به این حرفا نداره دیگه....
همش بگیم کم نیار ...قوی باش...شما مال همین...خب باید یه روزنه ی امیدی باشه دیگه....
آخه این همه ناراحتی مگه میشه....
شاید بهم بخندی...اما بازم دلم روشنه که بهم میرسین....نمیدونم جنگتون چند سال طول میکشه...نمیدونم به سنم قد میده یا نه....اما بالاخره بهم میرسین....فردا تو دانشگاه بیشتر میحرفیم...
ببین مدی...هنوزم یکی اون بالا هست...که شاید داره ازون امتحان سختا ازت میگیره...من همیشه تو امتحانای سختم درجا میزدم تا فقط نمره قبولی بگیرم...اما تو همیشه نمره هات چندپله ای از من بیشتر میشد....الانم باید بیشتر شی...نه فقط قبولی تو باید نمره عالی بیاری.....و حتما میتونی....بزار خدا به داشتنت افتخار کنه...بگه من هرجور سنگ انداختم این تونست برش داره....پس حتما لایق بهتریناست....
با این جمع با این وبلاگ با سعید (برادرم)...یا همون خوابالو که همه میشناسن...با خودت با دلت با وجودت و با شادی هات که چند وقته گمشون کردی خداحافظی نکن مدی.....

[ بدون نام ] شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:05 ق.ظ

پیوست کامنت قبل:
خلاصه ی راه حلم اینه:
با یه نفر از دوستام توی تهران صحبت کردم که ممکنه بتونه کاری برات بکنه...
اگه هنوز امید داری تماس بگیر تا باهاش هماهنگ کنم و خوابالو یا خودت باهاش تماس بگیرید و اگه انشاءالله خدا بخواد مشکلتو حل کنه...

فرناز شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:17 ق.ظ http://www.partopalaname.persianblog.ir

متاسفم مدی جونم
جالبه که بدونی عشق منم اسمش سعید بود و ما هم همین امشب جدا شدیم.نمی دونم چی باید بگم.ولی ترو خدا نرو.تسلیم نشو.
دوست دارم
bbbbbbbbbooooooooooooooooosssssssssssssssss

نار شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:01 ق.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

مدی مرگ نار باز تلاش کن...مدی من عید المان عمل دارممدی تو را خدا باز سعیتون کنین...عشق منم سعید بود اما ترکم کرد...مدی کوتاه نیا...به همون خدا که ازش ناراحتی دلم روشنه شما مال همین...منو باور نداری؟؟؟

ریحان شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:34 ق.ظ http://reyhan-mehdi.blogsky.com

الهی بمیرم برات عزیز دلم
به خدا غم عالم ریخت تو دلم
خوب به سعید بگو بره سربازی هرکاری از دستون بر میاد بکنید ولی جدا نشین ترخدا مدی
مدی من دلم نمی خواد عشقتون تموم بشه

دارینوش شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 ب.ظ http://Fly.blogsky.com

سلام
به همین راحتی؟؟
چون دو تا خانواده نذاشتن.؟
من تو ماجرای بین شما نبودم اینم که میگم فقط چیزیه که فکر می کنم. اما خدا کنه اشتباه باشه.

البته فکر می کنم انقدر دوستش نداری یا دوستت نداره . که بخوایید بخاطر هم سعی کنید.
اگه اینجوری باشه خیلی هم خوشحالم که دو تا خانواده نگذاشتن.
چون معلوم نبود ته این داستان به کجا ختم میشه . عشق و عاشقی خیلی قشنگه اما حقیقت اینه که فقط برای چند سالی بیشتر نیست. شما که از اولش انقدر راحت نامید میشید پس چطور میتونین بعد ها ادامه بدید ؟


حرف آخرم اینه که اگه دوستش داری ، و اونم تو رو دوست داره دست رو دست نگذارید. " البته باید عاقلانه رفتار کنید".

The GiRL شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:57 ب.ظ http://www.lifeme.blogsky.com

هیچی نمی تونم بگم ..

مدی جونم اگر فکر میکنی میتونم واست کاری کنم حتماً بهم بگو ..

وبلاگ رو ترک نکن .. تو رو خالی میکنه ..

دختر اسمونی شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:00 ب.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام
سلام
نمی دونم چی بگم..




فق می تونم بگم که هنگ کردم...

اصلا باورم نمیشه..
توی این مدتی که اینجا نیومده بودم چه اتفاقاتی افتاده..
خدا من......
نمیدونم چی بگم..
اصلا خوشم نمیاد الکی دلداری بدم..
و تنها نیتونم بگم به اینده امید داشته باش.
فدای تو

‌‌‌BIG شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:44 ب.ظ

بالاخره آخرش یه چیزی میشه دیگه. عشق مشق همین چیزاش ه که شده عشق مشق دیگه.

[ بدون نام ] یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ق.ظ http://besooyefarda.persianblog.ir

سلام.من تقریبا مشکلی شکل تو داشتم.حالا حد ود دوسالی ازش می گذره،مدی جون،کاری که باید بکنی اینه که هیچ کاری نکنی.به نسخه هایی هم که این و اون می پیچن کاری نداشته باش.فقط بذار گذر زمان کار خودش رو بکنه.راه حل اساسی اونیه که زمان تعیین می کنه.
فراموش نکن،تو این شرایط این که بازم همدیگه رو ببینین کمکی به موضوع نمی کنه.

فرهاد یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:34 ق.ظ http://passerbyboy.wordpress.com

سلام مدی
متاسفم،نمیدونم چی بگم
فقط امیدوارم از این اوضاع بیاین بیرون،از این غصه و مشکلات
اگه همیشه کامنت نمیذاشتم چون حرفام تکراری بود،یا بقیه بچه ها زده بودن
فایده ای نداشت
امیدوارم نری و امیدوارم ...

مریم یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:15 ب.ظ http://secret1.blogsky.com

سلام خانومی.من اولین باره که وبتو می بینم.نمی تونم بگم ناراحت نباش !چون می دونم نمی شه.فقط بهت می گم وبتو ترک نکن .اینجا میتونه کمکت کنه.بهتر از هیچیه وبهتر از تنهایی.در ضمن هنوز هیچی تموم نشده.این فکر توئه.تا وقتی تو نخوای تموم نمیشه .مطمئن باش.فقط باید صبر کنی.صبر....می دونم سخته خیلی سخت.اما صبر کن با گذر زمان همه چی حل می شه.اینو بدون همیشه خدا رو چیزی دست می ذاره که واسمون مهمه.اگه مهم نبود که ناراحت نمیشدی.دیگه امتحان نبود!!هر چیزی که مهمتره .سختتر به دست میاد.نامید نباش.صبر کن.فقط همین گلم

[ بدون نام ] یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:56 ب.ظ

می خواستم بهت سر بزنم ولی الان که اومدم نمی دونم چی بگم

وحید یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:24 ب.ظ http://my321.tk

خدا مارو برای هم نمیخواست
فقط میخواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ما مال ما نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم


باور کن خیلی خیلی ناراحت شدم
کلی برات دعا کرده بودم

آدرینا یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:27 ب.ظ

مدی.... چرا؟؟ رفتی دکتر؟؟ پیش خواهرم؟؟

امیرحسین یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:50 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com


حیف شد....

اسامه یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:55 ب.ظ http://islam110.blogsky.com/

می خواستم بهت سر بزنم ولی الان که اومدم نمی دونم چی بگم

دختر اسمونی یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:26 ب.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام
سلام مدی..
به خدا بغض اومد سراغم
نمی دونم چی بگم..
منم چند وقتیه که...
باید به خدا ایمان داشت که هیچ کارش بی حکمت نیست..
مطمئن باش پایان خو بی داره...
یا حق.
خدا نگهدار.
فدای تو که اومدی پیشم..
منتظرتم..

نار یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:27 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

مدی جان نار نرو...مدی تسلیم نشو...میدونم همه سعیتون را کردین...اما مدی میتونی به این راحتی ار عشق 4 سالت بگذری؟؟؟اگه نه پس کوتاه نیا...من میخولم بیام عروسیت...

ماهک دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:07 ق.ظ http://littlemoon3.blogfa.com

سلام دوست من...
بسیار متاسفم و باهات احسسا همدردی می کنم... چون من هم یه عشق پنج ساله رو تو همین هفته ی اخیر پشت سر گذاشتم...

The GiRL دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:10 ب.ظ http://www.lifeme.blogsky.com

مدی جونمم چرا خانواده خابالو شرطهارو قبول نکردن ؟؟

بهتری الان ؟

ریحان دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:03 ب.ظ http://reyhan-mehdi.blogsky.com

مدی دارم به اهنگی که گذاشتی گوش میکنم و زل زدم به وبلاگت و دارم اشک میریزم
اخه خدایا چرا اینجوری شد یاد همین دوماه ÷یش افتادم وای که اینجا چقد حالو هواش خوب بود

مریم دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:13 ب.ظ http://raz-e-man.blogfa.com

میدونم که الان هیچ حرفی تسکینت نمیده...میدونم که از همه چی دلسرد شدی...از ته دلم برات دعا میکنم که بهترینها برات پیش بیاد عزیزم

دختر اسمونی دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ب.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام
میام این جا نمی دونم چی بگم..
با تمام وجودت برات دعا میکنم.
یا حق.
خدا نگهدار.

محمد بهرامی سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.romancelove.blogsky.com

سلام واقعا ناراحت شدم
دنیا را بد ساختند
کسی را که دوست داری ، دوستت ندارد
کسی که تو را دوست دارد ، تو دوستش نداری
اما کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد
به رسم آئین زندگانی به هم نمی رسند
و این رنج است
زندگانی یعنی این
« دکتر علی شریعتی »

.:: نوروز شاپ ::. سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:57 ب.ظ http://www.http://norouzshop.com

با سلام و درود [گل]

وب قشنگ و پر محتوایی داری [قلب] بهت تبریک میگم دوست عزیز [گل] کارت حرف نداره [گل]

امدم دعوتت کنم بیای به فروشگاه نوروز شاپ [گل]

http://norouzshop.com

همه محصولات به مناسبت فرا رسیدن عید باستانی نوروز با 40% الی 60% تخفیف ویژه عرضه میشود

بهترین فرصت برای خرید را از دست ندهید[گل]

همه سفارشات حتی در ایام نوروز هم آماده و ارسال میگردند [گل]

کلیه محصولات در پگ و کاور ضد خش و بسته بندی ضد ضربه عرضه میگردد[گل]

کلیه محصولات با گارانتی 48 ساعته عرضه میشود شما بعد از دریافت سفارش خود تا 48 ساعت میتوانید برای مرجوع کردن سفارش و دریافت هزینه خود اقدام نمایید

این بهترین فرصت خرید از یکی از بزرگ ترین فروشگاه های وب در ایران است[رضایت]

با خرید بیش از ده هزار تومان شما در قرعه کشی بزرگ نوروز شاپ شرکت داده خواهید شود[گل]

جوایز نفرات اول به ترتیب هفتصد هزار تومان - پانصد هزار تومان - سیصد هزار تومان و به هشتاد و نه نفر از خریداران خوش شانس خود هدیه کوپن خرید رایگان به اندازه مبلغ سفارش قبلی داده خواهد شود.[گل]

پس این فرصت بی نظیر را از دست ندهید[گل]

برای دریافت لیست جدید ترین محصولات ما + آدرس جدید سایت (در صورت پیش امد هرگونه مشکل احتمالی) + هدایا مختلف تبلیغاتی در یکی از گروه های زیر عضو شوید

آدرس گروه یاهو ما:

http://groups.yahoo.com/group/takbuy/join

آدرس گروه گوگل ما:

http://groups.google.com/group/takbuy?hl=fa

با عضویت رایگان در یکی از گروههای بالا از ده ها هدیه ارزنده + تخفیف در سفارشات بعدی + دریافت رایگان کوپن خرید و ..... برخوردار شوید.[گل]

امیدوارم شما هم به جمع مشتری های دائم ما بپیوندید [گل]

خدمات و محصولات فروشگاه ما رو با دیگر فروشگاهها مقایسه کنید [گل]

مطمئن باشید از انتخاب خود پشیمان نخواهید شود[گل]

پایدار پیروز و موفق باشید[گل][بدرود]

http://norouzshop.com

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:38 ب.ظ

نه مدی.......
اینچنین تلخ ننویس...
تلخ باش،اما اینچنین تلخ ننویس...
اندوه نوشته های غمناکت هرآنکه از عشق بویی برده را غمناک می سازد...
تلخ باش...این حق توست...
هوای قلب تو پائیزی و غمبار است و قصه ات قصه گلی است که پرپر شد...
قصه نیلوفری که پژمرد...
قصه دختری که افسرد...
قصه زنی تنها که شکست...که خرد شد...که سوخت...
این حق توست...
اما تلخ ننویس...
تلخ ننویس...چرا که چشمان جماعتی مشتاق دیدن نوشته های شاد تو اند...
مشتاق دیدن شادی تو...
مشتاق دیدن کلمات تو ...مثل قبل ها که انرژی سرشارت کلماتت را با شادی در نگاه خوانندگانش به رقص در می آورد...
افسوس و صد افسوس...
اینچنین تلخ منویس...مدی...
ما هم شکسته ایم...
Black13

آرش(دوست دلقک) چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:58 ب.ظ http://timar.blogfa.com

مدی جان سلام.
نمی تونم حالت رو درک کنم،اما می تونم درک کنم نبود کسی که دوسش داری چقدر سخته...
می دونم اینو که هر روز هر لحظه به یادشی...
اما یه سوال.
با غم و ناراحتی میشه کاری کرد؟
معلومه که نه...
بیا و سبک نوشتنت رو عوض کن.
بیا و شاد بنویس.
این بهترین کاریه که می تونی انجام بدی مدی جان.
به خاطر خابالو هم که شده ناراحت نباش.

The GiRL چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:20 ب.ظ

مدی جون دیگه واقعاً هیچ راهی نیست ؟

^_^ تصاویر متحرک و شکلکهای زیبا ^_^ چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:54 ب.ظ http://smile-milsab.blogsky.com/

مدی جان سلام تو مارو گذاشتی کنار ... اما من عادت ندارم کسی رو اینجوری کنار بزارم ...
الان اتفاقی دلم گفت بیام به وبلاگت ... خیلی دلم گرفت ... مدی بازم تلاش کنید ... هیچ کسی جز خدا نمیتونه بینتون فاصله بندازه ... که اونم همیشه با عاشقاست ... خانواده هاتون هیچ کاری نمیتونن کنن ... بجنگ بازم بجنگ ...
من نمیدونم مشکلتون چیه ... یکی از دوستان نوشته خوب خوابالو بره سربازی ... یعنی مشکل سربازی نرفنته خوابالوست ؟ ببین مدی من خودم عاشقم دو ساله و عشقم با اینکه سربازی رو هیچ کدوم از خانوادش نرفته ان و به اینم میگفتن نباید بری ... رفت ... الان هم سربازم ... به خاطر خودمون دوتا رفت ... خیلی سختمونه خیلی خیلی زیاد ... اما داریم تحمل میکنیم برای روزای خوش ایندمون کنار هم ...
سربازی سخته اما اگه مشکلت اینه به خوابالو بگو باید بره ... بگو عشق یعنی همین که برای هم سختی بکشیم ... سربازی هم یکی از این سختی هاست ...
مدی خدا هنوزم کنارته نگاه کن ... میدونم نا امید نمیشی ... میدونم کم نمی اری ... از خدا بخواه مطئن باش بهت میده ... عاشقا مال همن برای رسیدن بهم دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره ...
مدی عزیز میدونم موفق میشید ... میدونم که با کمک خودت و خوابالو و از همه مهمتر خدای بالای سرمون به یه زندگی ایده ال کنار خوابالوت واسه یه عمر میرسی ...
بازم تلاش کن مدی عزیز و مارو بی خبر نزار که همه ارزوی شادیتو داریم ...
صبا

نار پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:06 ق.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

مدی روزای من داره تموم میشه...نذار بیتابت بمونم...مدی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ق.ظ

[گل]سلام مهربان:شنیدید که میگن:سالی که نکوست از بهارش پیداست ، ولی ما بنگاشتیم ، که سال ما نکو نبود ، باور ندارید قدم رنجه نمائید و مشاهده فرمائید..
و اما ماهم در آخرین پستتان که نگریستیم چنین نقد کردیم: بسیار انتخاب به جا و شایسته و بحق عالی و پر محتوا و ارزنده[گل][بدرود]

نار پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:12 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

مدی تو را به خدا قسمت میدم نرو...مدی از سعید نبر...مدی ناامید نباش...مدی نرو...من و تو خیلی از حال هم خبر نداشتیم اما نمیخوام بری نمخوام ببری...به عمارت اتیش سر بزن اونجا میفهمی تو دلم چه اتیشیه...

کورش آریامنش پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.arja.blogsky.com

درودهای فراوان به مدیر مسئول وبلاگ:
همکاران محقق عزیز، شمارا دعوت به بازدید از وبلاگ جامعه شناسی ایران http://www.arja.blogsky.com می نمایم و از نقدهای خوبتان دریغ نورزید: نتیجه تضعیف زبان ملی، تجزیه کشوری ـ حکومت جمهوری اسلامی و سوسیالیسم توتالیتاریسم است؟ مقالاتی دیگر با تشکر، کوروش آریامنش:

The GiRL جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.lifeme.blogsky.com

مدی جونم بیا و یکم از خودت بنویس آخه .. اینجوری هممون و نزار و برو ..
بیا مدی

‌‌‌BIG جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:06 ب.ظ

بهتری؟

نار جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:01 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

مدی تو پیله تنهایت نرو...مدی اونجوری نابود میشیمدی دوستاتون ترک نکن...

ونوس شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:52 ب.ظ

چی شد مدی؟؟؟؟؟؟

نار یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:05 ق.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

مدی کجایی؟؟؟مدی بارها قسمت دادم نبر ناامید نباش...یه سیلی به خودت بزن دختر تو خواب رفتی...یادت رفته که چی میخوای؟؟؟به خاطر کی بریدی؟؟؟مدی پاشو از این خواب که کابوسه...پاشو

[ بدون نام ] یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام راستش نمی دونم چی بگم آخه من الان تازه اومدم بودم بگم که مشکلم حل شده و از این به بعد تند میام پیشت ولی.......
امیدوارم هر چی که بهترینه برات اتفاق بیفته...........

فرهاد یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.feredyy.blogfa.com

راستی قبلی من بودم

فرهاد یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:06 ب.ظ

هوا دلش نگرفته!
منم که بی سبب انگار
دلم هوای گریه می کند!
وسقف ساده حرفم
به گوش آسمان نمی رسد
چقدر ساده ترینم....
میان دست های زمین

امیرحسین یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:14 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

بخدا آتیش میگیرم میام اینجا. کشیدم و چشیدم حتی تک تک کلمات این شعر و ترانه رو هزار بار گوش دادم و خوندنم. مدی قول بهت میدم یه روز میاد که همه اینها یادت میره فقط نباید فکر کنی همش خواب بوده و دروغ بوده و سعید هم اندازه تو تلاش کرده.پس سعی کن نوروزت رو به یادموندنی کنی.دعا میگذره با همه خوب و بدش

آدرینا یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:23 ب.ظ

مدی چرا جواب اس ام اس نمی دی؟؟ دختر این جوری که چیزی درست نمی شه....خودت و محروم کردی از همه چی که چی بشه؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد