مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

آهنگ مخصوص من و همسفرم

 

 

 

 

 

 

تپش 

 
بین این همه غریبه
 

تو به آشنا می مونی
 

حرفای تلخی که دارم
 

من نگفته ، تو می دونی
 

من پر از حرفای تازه 


عاشق گفتن و گفتن
 

تو با درد من غریبه 


اما تشنه ی شنفتن 


صدای ترد شکستن 


مثل گریه با صدامه
 

تلخی هق هق گریه
 

طعم سرد خنده هامه 


گرمی دست نوازشگر تو
 

مرهم زخمای کهنه ی منه 


تپش چشمه ی خون تو رگ من
 

تشنه ی همیشه با تو بودنه
 

ململ ابری دستات
 

پر رحمت مثل بارون
 

ساکت نجیب چشمات
 

پر غربت بیابون 


واسه این تن برهنه 


ناز دست تو لباسه 


حس گرم با تو بودن 


مثل رؤیا ناشناسه
 

مثل حس کردن و دیدن 


عاشق منظره هایی 


دشمن ساده و پاک
 

پرده ی پنجره هایی

 

 

 

 

این لینک شعرای قشنگی داره  

 

http://www.mahsunkirmizigul.ir/forum/printthread.php?tid=6857

  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد