مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مسافرت

 چند روز دارم میرم صفا سیتی 

 

 

بانوان عزیز روزتون مبارک 

 

خوابالو جونمم امشب بهم تبریک گفت    

  

گفت هروقت برگشتی همدیگرو دیدیم هدیه ات رو میدم

 

بهش نگیدا اما من فهمیدم  چی برام گرفته    

 

هروقت داد بهتون میگم 

 

مواظب خودتون باشید تا مدی برگرده 

 

تا الان داشتم پروژه ام رو ترجمه میکردم  

 

آخرشم نفهمیدم چی به چی شد  

  

شب بخیر