مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

مدی و خوابالو

چه تو قصه چه حقیقت...یکی بود یکی نبود

بدبختی من رو ببین

ببین چقدر بدبخت شدم که شوهر خالم اومده واسطه 

 

یه مشت دری وری هم اون سید بنده خدا گفت  

 

و آخر کارت ویزیت خوابالو رو گرفت که بره تحقیق 

 

گفته 2 مورد باید حل بشه 

 

اگه حل شد که هیچ اگه نه خوابالو به خیر و مدی به سلامت  

 

تازه اگه هم اون 2 مورد حل بشه بازم خونوادم از دل راضی به این وصلت نیستند

 

کارم به جایی رسیده دیگران برام تصمیم میگیرند   

 

خدایا چی بهت بگم..ها؟ 

 

من میدونم این تحقیق و این صحبت ها و شرط ها هم نتیجه نمیده  

 

همش فرمالیته است 

 

واسه بستن دهن من! 

 

خدایا ناراحت نشو اما دیگه انتظاری ازت ندارم  

 

حتی امیدی بهت ندارم

نظرات 41 + ارسال نظر
The GiRL سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:29 ب.ظ

ا ا ا دختر حالا که داره کم کم کارت راه میفته .. دیگه اینجوری نگو فدات شم من
ایشاالله که اون دو مورد هم حل میشن .. شوهر خالت اینا رو گفت مدی ؟؟

اون بد و بیراه به خوابالو گفت ؟

سری سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:50 ب.ظ

وقتی یکی ماه باشه همه از ناراحتی اش ناراحت می شن ..........حالا ما هم ناراحت توایم حتی اگرم دوست نداشته باشی واست دعا می کنم چون مطمئنم هیچ دستی از خدا بالاتر نیست .............
خدایا جون هر چی بچه مومنه حاجت مدی جونم رو بده .بده دیگه.......چی میشه به زور بهش بدی........تو حاجتش رو بده من خودم یه نذر خوشگل براش کردم
میدونم مدی دوست داره ولی دلش ازت گرفته کمکش کن مثل همیشه
بببببببببببوووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسس

حامد سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ب.ظ http://dakhmeh.blogsky.com

گویند : سنگ لعل شود در مقام صبر
آری ، شود ولیک به خون جگر شود

بیدل سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ب.ظ http://sonnat.blogsky.com

( لا تقنطوا من رحمة الله إن الله یغفرالذنوب جمیعا إنه هو الغفور الرحیم ) از رحمت خدا ناامید نشوید. یقینا خداوند همه گناهان را می بخشاید و هو آمرزنده مهربان است.
( و رحمتی وسعت کل شیء ) رحتم همه چیز را در بر گرفته است.
منم ناراحتم و دلم گرفته بخاطر تو. اینو جدی میگم. ولی از خدا ناامید نباش. بیشتر بجنگ.

بهار سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ب.ظ

omid dashte bash,shayad natije bede,khoda ro che didi? gir bede be khoda,enghad pile kon ta khode khoda khejalat bekeshe

بهار سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:26 ب.ظ

mahdie mahdie mahdie....nakon injoori,asabe hame khoorde be khoda,paeen ke boodam dashtam az esteres mimordam beran tahghigh chize bad nemitoonan azash dar biaran,man motmaenam.......nemidoonam dige chi begam ke betoone aroomet kone,midoonam ke doos dashti alan kenare saeed bashi chon pishe oon boodan aroomet mikone.gerye basse ,bayad enerzhi dashte bashi,bayad ghavi bashi

فرناز سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.partopalaname.persianblog.ir

الهی من فدات بشم مدی جونم
نمیدونم چی باید بگم.من هم تقریبا تو این شرایط بودم و از خدا ناامید.ولی میدونی یه جاهایی بالاخره خودشو نشون میده.به من که نشون داد.
امیدوارم هر چه زودتر کارت درست بشه.
Bbbbbbbbooooooooooossssssssssssssss

دختر اسمونی سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ب.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام
سلام
واقعا نمی دونم چی بگم..
این موقع ها ادم های زیادی سعی میکنن دلسوزی کنن که ای
کا دخالت نمیکردند.
اش مسگذاشتن پدر و مادرای هر دوطرف کارها رو پیش ببرنو
گاهی اوقات این افراد نه تنها چیزی رو درست نمیکنن که بد تر میکنن.
مدی ناراحت نباش.
خوابالو پای همه چیز هست.
از این بدترهاشم بوده...ولی مطمئن باش که هر چه خیر هست
پیش میاد و این ها همه بهانه و یک جورایی بازی هست.
اصلا سعی نکن توی ان بازی ببازی..محکم باش....
به خودت و خوابالو قوت قلب بده.
وقتی تا این حد به هم مطمئن هستین نگران چی هستی؟
منتظر خبرای خوبتم.
فدای تو.
بای.

سالی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ق.ظ http://salijigmal.blogsky.com

منم که رفیق گرمابه و گلستونتم مدی جون(چه خودمو میچسبونما)
خلاصش اینکه حرفای ما مونده تا ایشالا از سفر بیای...
مواظب خودت باش

بیدل چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:26 ق.ظ http://sonnat.blogsky.com

ولی من باز هم تو رو به مبارزه دعوت میکنم. اگه میخوایش مبارزه کن براش. البته به شرطی که خوابالو هم همین کارو بکنه.

بیدل چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ http://sonnat.blogsky.com

در ضمن پیشنهاد میکنم با خانم دکتر هم مشاوره ای داشته باشی. از قسمت لینکای وبلاگم برو تو وبلاگ من زنم و این ردپای من است. مطمئنم که میتونه کمکت کنه. حداقل کمک روحی. سریع همین الان برو که فکر کنم هست.

سالی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ

عزیزم ما که از همه چیز خبر نداریم...اگه داشتیم اسممون آدم نمیشد قربونت برم
منم دوست داشتم پیشت بودم عزیزم...توکل به خدا
همه چی جور میشه
نگران نباش

سارا چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:17 ق.ظ http://daarvag86.persianblog.ir

مدی منم یه بار مث تو گیر بودن تفالی به حافظ زدم این اومد:
هان مشو نومید چون واقف نئی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور...
آره قربونش پاشو یه آب به دست و روت بزن دیگه هم به این فکر منفیای لعنتی اجازه نده بیان رو مخت. به یه آینده قشنگ کنار خوابالو فکر کن همین و بس

روژین چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:33 ق.ظ http://rozhins.blogfa.com

من بهت قول میدم همه چیز به صلاح تو تموم میشه همه ما روزای سخت و بدو تحمل کردیم
خود من شد ه بود ۱۰۰ بار از خدا مرگ بخوام
عزیزم همه چیز درست میشه ....فقط زمان میخواد تحمل کن

اسامه چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:29 ق.ظ http://islam110.blogsky.com/

نمی خوام تو رو نصیحت کنم ولی انشاالله هر چی برات بهتره همون میشه

کیان چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:45 ق.ظ http://javad1987.blogfa.com

سلام مدی جان

بی مقدمه

فکر میکنی همه این قضایا فقط برای تو داره اتفاق می افته... نخیر عزیزم ترمزو بکش تا شاید ماهارو هم اطراف خودت بینی تو نمی دونی من چی کشیدم ....تا همین ۲ هفته پیش یادت نیست ... من اصلا ازم خبری نبود .نه خطی نوشتم،نه پستی میزاشتم... من داغونن شده بودم....(اگه خواستی بعدن دلیلشو بهت میگم) تا این حد بهت بگم که بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی درکت می کنم و اگه بیشتر از تو نکشیده باشم مطمئن باش کمتر نکشیدم.

ولی باز نا امید نباش
مدی جان ببخشید که با این لحن باهات صحبت کردم...فقط می خواستم بهت بگم خیلی درکت می کنم
لطفا این کامنتو تایید نکن.

Maryam چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.sohagol.blogfa.com

سلام و درود
خوب و با احساس ولی غمگین
خدا نکنه کسی بد بخت باشه
موفق و شاد باشید

نار چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ق.ظ http://http://emarat.blogsky.com/

دختر اینکه خوبه...یه فرجی داره میشه...مدی درسته رابطم با خدا بده اما میدونم باید اون بخواد...میگن خدا 2 بار میخنده یه بار وقتی همه بخوان اون نخواد یه بارم وقتی اون بخواد همه نخوان...پس قاپشو بزن دختر

سالی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:04 ب.ظ http://salijigmal.blogsky.com

ایشالا به سلامت بری و بیای...خواستی من نظرارو برات تایید میکنم گلم....
نه که پسورد دارم !!:دی

ریحان چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ب.ظ http://reyhan-mehdi.blogsky.com

سلاممممممممممممممممم عزیز دلم دلم تنگ شده بود واست گلم
الهی بمیرم من نبودم چقد اتفاق واست افتاده وایییی مدی جونم منم اصلا حال و روزم خوب نیس
منم از خدا گله دارم اخه خدایا مگه عاشقی جرمه مگه کاره بدیه مگه گناهه
نیس بابا به خود خدا عاشقی که گناه نیس
پس چرا همه ی اونایی که عاشق همن انقد باید سختی و عذاب بکشن
من دیگه دارم میبرم
مدی واستون دعا میکنم خیلی هم دعا میکنم

آدرینا چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:50 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

مدی جونم ... تا تو نخوای اونا نمی تونن تو رو از اون جدا کنن ... اگه مطمئنی که خوابالو ارزش جنگیدن و داره پس بجنگ تا بجنگی .... بهش می رسی ... من مطمئنم ... سعی کن تو سفر لذت ببری ... به هیچی فکر نکن فقط فکرتو آزاد بزار....بووووووووووووسسسسسسسسسسس

سوته دلان چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:58 ب.ظ http://caffedeltangi.blogfa.com/

مدی... سعی کن تو مسافرت آرام کنی خودت رو... اونوقت تمرکز کن و مطمئن باش هیچ مامان بابایی دوست نداره غم فرزندش رو ببینه... باید نشون بدین هم تو و هم خوابالو که عاشقین.... بیشتر از همیشه...

هیچ وقت از رحمت خدا ناامید نشو... برات دعا می کتم دختر خوب..

دارینوش چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:15 ب.ظ http://Fly.blogsky.com

سلام.
بد بهدل خودت راه نده.انقدرمحکم باش که به چیزی که می خوای برسی.
تو می تونی.

اجادسا چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:50 ب.ظ http://ajadesa.blogsky.com

مواظب خودت باش برگشتی سعی کن شادتر بنویسی واسه خودتم خوبه مدی عزیز

همیشه شاد و سبز باشی
و به هر چی که میخوای برسی

ریحان چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:10 ب.ظ

دارم همه ی پستات و میخونم بعدا با هم حرف میزنیم
مدی این چه قالبیه ؟؟؟؟؟؟؟؟ اههههههههههه غم عالم میاد تو دل ادم . این محیط ماله کسایی که عشقشون و از دست دادن خدارو شکر تو که خوابالوتو داری باید فقط همین برات مهم باشه
این یه دستوره : دفعه ی بعد که اومدم محیط اینجا باید عاشقانه و امیدوار کننده باشه

دختر اسمونی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:01 ب.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام مدی جونم.
خوبی گلم..
انشا الله که سفر خوش بگذره گلم..
منم دارم میرم....بریم یک خورده از همه چیز رها بشیم.
گلم دعات می کنم حتی اگه دوست نداشته ابشی.
فعلا..

‌‌Black13 چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:28 ب.ظ

سلام مدی جون...
از اینکه چند روز نیستی همه دوستانت دلگیر میشن...
حالا که داری میری سفر میخوام برات یه قصه بگم.گوش میکنی؟
یه مرد بازرگان تمام دارو ندارشو میفروشه و میره اونطرف دریاها تو شهرای غریب و شروع به کاسبی میکنه و از لطف خدا کار و بارش سکه میشه و با کلی مال و منال میاد برگرده وطنش...
بین راه دریا طوفانی میشه و تمام مال و اموالش با کشتی غرق میشه.اما خودش بیهوش به یه جزیره میرسه و وقتی بیدار میشه میبینه توی یه جزیره تک و تنها افتاده...میشینه و زار زار گریه می کنه و به خدا بد گویی و نفرین میکنه...
بعد که می بینه نشستن فایده نداره پا میشه و از خرده وسایل کشتی که آب با خودش به ساحل آورده بود جمع میکنه و اتفاقا توش دوتا صندوق بود که توی یکیش وسایل نجاری میبینه و توی یکی دیگش گندم...
خوشحال خدا رو شکر میکنه و میاد با اون وسایل یه کلبه میسازه و یه مزرعه درست میکنه و چند سال تنهای تنها به امید اینکه یه کشتی از اون نزدیکا بگذره روزگارشو میگذرونه...
اما یه شب از گرما بیدار میشه و میبینه که کلبه و مزرعه ش آتیش گرفته و همه چیزش سوخت و نابود شد...دوباره خودشو بدبخت ترین آدم دنیا میبینه و کلی به خدا بدو بیراه میگه و تا صبح میشینه و گریه میکنه...
نزدیک صبح با تعجب یه کشتی می بینه که داره به ساحل نزدیک میشه...
وقتی به ساحل میرسن ملوانا بهش میگن ما علامت آتیش تو رو دیدیم و اومدیم نجاتت بدیم!!!!
اینجا بود که مرد داستان ما میفهمه خدا اگه از یه طرف همه چیزشو نابود کرد از طرف دیگه براش در رحمتشو باز کرد...
به قول سعدی: خدا گر ببندد ز حکمت دری
ز رحمت گشاید در دیگری....
البته این حرفا رو که گفتم منظورم این نیست که نصیحت کنم و دلداریت بدم یا بگم که همه چی تقدیره و سرنوشته و دیگه نباید هیچ کاری کنی..
برعکس بهت میگم اگه در هدفت و انتخابت مطمئنی بازم ادامه بده و هیچوقت دست از تلاشت برندار و هیچگاه از لطف خدا ناامید نشو...
اینا رو گفتم که بگم همه ما آدما توی زندگیمون لحظاتی داریم که از خوشحالی هزاران بار خدا رو شکر میکنیم و احساس میکنیم خدا خیلی دوسمون داره و برعکس لحظاتی داریم که با تمام وجود احساس بدبختی میکنیم و طبق معمول دیوار کوتاهتر از دیوار خدا پیدا نمیکنیم و هرچی از دهنمون در بیاد بهش میگیم...
با این وجود خدا اونقد مهربونه که این حرفا هیچ تاثیری تو مهر و محبتش به ما نداره..اون درک میکنه که توی نا امیدی و ناراحتی بدوبیراه بهش میگیم و اونقد بزرگه که همه رو می بخشه....
مدی جون....خواهر عزیزم...
با تمام وجود شرایطتتو درک میکنم(خودم کشیدم...) و از اینکه توی این وضع می بینمت خیلی ناراحتم...اما بهت میگم که نباید ناامید بشی یا ایمانت رو از دست بدی....
خیلی از چیزایی که برامون اتفاق میفته امتحانه...
برا تو و خوابالو آرزوی شادی و خوشبختی و موفقیت میکنم و امیدوارم به بهترین ها برسید...Black13

علیرضا پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ق.ظ

امیدوارم موفق باشی...

نفس پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.nafasesabz.blogsky.com/

سلام گلم.مگه قرار نبود خبر بدی چی شد؟میدونم تو وبلاگ نوشتی اما میخواستم با خودت صحبت کنم.هر وقت برگشتی خبرم کن ببینم نتیجه چی شد.غصه نخور به خدا توکل کن هرچی تو بخوای اونم همون رو برات میخواد اما شاید این به صلاح نباشه پس بذار به عهده خودش.در پناه خدا مواظب خودت باش.

ریحان پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:11 ب.ظ http://reyhan-mehdi.blogsky.com

اری اغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست

امیرحسین جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:04 ب.ظ http://roozgar-ma.blogfa.com

الان دقیقا شده مثله یه سریال . همه میدونیم آخرش این دو تا به هم میرسن ولی با هیجان داریم کار میکنیم.از کارگردان محترم درخواست میشود نقش سالی را پررنگ تر کنه بدونیم چه خبره
البته مدی جان ببخشیدا حماقت کردی. همه رو بر ضد خودت نکن. یکی یکی زیر آب بزن. مادرجون رو حفظ کن و بفرست طرف مامانت. مامان که راضی شد بابا هم راضیه توی این چند روز هم نقش افسرده ها و منزوی ها رو بازی کن. بزن توی رژیم و قهر و ...

دختر اسمونی شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ق.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام
سلام مدی جون..
کجایی؟
نیستی؟
اوضاع چه طوره گلم؟
مامانینا؟
بیا پیشم..
بیا بگو چی شده...
نگرانم..
حتی توی دنیای واقعیمم بهت فکر میکنم و ناراحتم از ناراحتیت.
منتظرتم..
کاش الان بهترین حال رو داشته باشی..
یا حق.
خدا نگهدار

OMID شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ب.ظ http://www.pikaso.pardisblog.com

sry هیچی برای گفتن ندارم به امید روزهای خوب

مریم شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ب.ظ http://raz-e-man.blogfa.com

مدی جونم اگه من جای تو بودم حتما به مامانم میگفتم مادر جان مهم سیرت آدماست نه صورتش...و شما انقدر هیچ ایرادی نتونستید بگیرید که از قیافه ش ایراد میگیرین
دیدی میرن رو اعصابه آدم در حدی که آدمو به جنون میرسونن بعد میبرنت مسافرت که مثلا حالو هوات عوض بضه؟؟؟؟!!!!!!!!!
دور از جون انگار ما ... هستیم.
ولی درست میشه...تو هم نا امید نباش...وقتی ببینن که مشکلو ایرادی نداره راضی میشن...حتی اگه الان بگن که از ته دل راضی نیستن بالاخره دلشون هم راضی میشه...

آدرینا دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:24 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

مدی جونم .... هنوز در سفری؟

[ بدون نام ] دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:22 ب.ظ

hi...
where R U?
Black

The GiRL دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:43 ب.ظ http://www.lifeme.blogsky.com

سلام مدی جونمم .. منم امشب اومدم .. وقتی هم که بودم مسافرت چون به نت دسترسی نداشتم به یکی از دوستام میگفتم بیاد و وبت رو بخونه و بهم بگه چی شده جریانت عزیزم .

ایشاالله این مسافرت حسابی توی روحیه ات تاثیر + داه عزیزممم

دختر اسمونی دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:52 ب.ظ http://taagaarg.blogsky.com

سلام
سلام مدی
کجایی؟
هنوز در سفری.
بیا پیشم..داغونم....
دارم خرد میشم..
کاش میمردم و هیچ وقت به گناهی که نکردم محاکمم نمی کردن..
خدا حافظ

شیرین دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:52 ب.ظ http://lionqueen.blogsky.com

من هم بزرگترم هم با تجربه تر . بهت توصیه می کم که تصلا ناامید نشی چون به اونی که از ته دلت می خوای خواهی رسید

admin چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.taranesh.blogsky.com

سلام ,
چرا خودتو ناراحت میکنی
ایشالله کارت راه میفته تو خودت سی کن فاز منفی نفرستی
آفرین!!

ریزه میزه یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:57 ب.ظ

ببین نبودم چه خبر شده
الهیی بمیرم .. کاری از دستم برنمیاد ... فقط امیدوارم همه چی درست شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد